گسستگی پیوسته

۵۲ مطلب در فروردين ۱۳۹۸ ثبت شده است

تا حالا انقد به بی‌شعوری خودم پی نبرده بودم.

  • M //

تا حالا توی شب، انقدر آسمون رو آبی ندیده بودم!

  • M //

کاش دهنم رو ببندم و تو چتِ دوستام نمک نریزم و قلبشون رو نشکونم سر هیچ و پوچ.

حداقلش اینه که یک ساعت تلاش بی‌نتیجه نمی‌کنم قبل خواب برای این که عذاب وجدانم فروکش کنه و خوابم ببره و فرداش سرویس نشم :|

واقعا مشکل دارم با این بخش چت کردن که طرف لحنت رو نمی‌شنوه و هر طور دلش بخواد می‌خونه پیامتو*. تو هم عکس‌العملش در لحظه رو نمی‌بینی و نمی‌فهمی ناراحت شد :-؟ نشد :-؟ گندمو جمع کنم :-؟ نکنم :-؟ گند زدم اصن یا نه :-؟

 

* بله منم آشنایی دارم با ویس و ویدیو چت!

  • M //

اینجانب امروز، پنجم فروردین هزار و سیصد و نود و هشت در دانشکده مواد و متالوروژی دانشگاه تهران، یک کودک 18 ساله رو برای دومین بار در عمرش بردم توالتِ ایرانی :|||||||||||||||

این عملیات پس از نیم ساعت تلاش بی‌وقفه با موفقیت به پایان رسید. :|||||

انصافا من خیلی خندیدم ولی اون با گریه اومد بیرون =))

یه بارم وقتی واقعا کودک بوده تو قطار مجبور شده بوده بره گویا :))

  • M //

حس واقعی آدم‌ها نسبت به هم رو موقعی که در اوج بحران و هیجان هستن می‌شه فهمید.

 

 

 

"هر چقدر هم به عدالت پایبند باشی، به نفع کسی که دوستش داری قضاوت می‌کنی."

true or false

?

اگه خودم از نزدیک تجربه‌ش نکرده بودم احتمالا می‌گفتم false!

  • M //

واقعا این چه بساطیه که طرفو می‌بینی، یک بند رو مخته؛ نمی‌بینی، دلت براش تنگ می‌شه :| :-؟

واقعا نمی‌فهمم این فازمو :|

  • M //

معمار دانشکده فنی واقعا از معضلات این نسل جوان آگاه بوده =))

لامصب به تعداد کاپل های ممکن در دانشگاه، مکان تعبیه کرده در سطح محوطه :))

  • M //

باشه بابا فهمیدیم.

  • M //

هر جوان ایرانی، اتاقی با یک کوه لباس 

  • M //

می‌دونی؟ کسی که نمی‌فهمه رو مخ نیست. خب نمی‌فهمه دیگه. ولی امون از کسی که نمی‌فهمه و ادعا می‌کنه که می‌فهمه!

آه -____________-

 

 

خدایا هیچ وقت منو جزو این دسته قرار نده.

  • M //

من خیلی دوست دارم یه روز یه پادکست بسازم؛ جدا از محتوا، با صدای آدمای متفاوت و صداهای پس‌زمینه جور وا جور که تخیل و تصور کسی که بهش گوش می‌ده رو به کار می‌ندازه قشنگ. کلا هم از این حس که انگار یکی داره بغل گوشت حرف می‌زنه خیلی خوشم میاد. (قطعا منظورم در استفاده با هندزفریه)

خلاصه اگه یه روز واقعا ساختم، در راستای ارضای روحیه مردم آزاریم، تو یکی از قسمت‌ها وسطاش چند بار صدای ویز ویز یه پشه رو می‌ذارم که داره به گوش راست یا چپ شنونده، دور و نزدیک می‌شه هی. [قطعا این هم فقط در استفاده با هندزفری معنی پیدا می‌کنه، و البته این که نصفه شب باشه یا محیطش ساکت باشه. که احتمالش کمه ولی همون کم هم خیلی جالبه درگیری اون آدمه =))] آره دیگه.

  • M //

توی همکارای بابام یه آدم می‌شناختم به اسم شاهد یا مشهود! هر وقت یکی از این اسما رو می‌شنیدم فک می‌کردم اون یکیه :)) امشب متوجه شدم که دو تا برادرن :)))))

کاملا آماده هرگونه ریسپانس من بابِ "اسکل که می‌گن شمایی؟" هستم :)))))
  • M //