گسستگی پیوسته

معمار دانشکده فنی واقعا از معضلات این نسل جوان آگاه بوده =))

لامصب به تعداد کاپل های ممکن در دانشگاه، مکان تعبیه کرده در سطح محوطه :))

  • M //

باشه بابا فهمیدیم.

  • M //

هر جوان ایرانی، اتاقی با یک کوه لباس 

  • M //

می‌دونی؟ کسی که نمی‌فهمه رو مخ نیست. خب نمی‌فهمه دیگه. ولی امون از کسی که نمی‌فهمه و ادعا می‌کنه که می‌فهمه!

آه -____________-

 

 

خدایا هیچ وقت منو جزو این دسته قرار نده.

  • M //

من خیلی دوست دارم یه روز یه پادکست بسازم؛ جدا از محتوا، با صدای آدمای متفاوت و صداهای پس‌زمینه جور وا جور که تخیل و تصور کسی که بهش گوش می‌ده رو به کار می‌ندازه قشنگ. کلا هم از این حس که انگار یکی داره بغل گوشت حرف می‌زنه خیلی خوشم میاد. (قطعا منظورم در استفاده با هندزفریه)

خلاصه اگه یه روز واقعا ساختم، در راستای ارضای روحیه مردم آزاریم، تو یکی از قسمت‌ها وسطاش چند بار صدای ویز ویز یه پشه رو می‌ذارم که داره به گوش راست یا چپ شنونده، دور و نزدیک می‌شه هی. [قطعا این هم فقط در استفاده با هندزفری معنی پیدا می‌کنه، و البته این که نصفه شب باشه یا محیطش ساکت باشه. که احتمالش کمه ولی همون کم هم خیلی جالبه درگیری اون آدمه =))] آره دیگه.

  • M //

توی همکارای بابام یه آدم می‌شناختم به اسم شاهد یا مشهود! هر وقت یکی از این اسما رو می‌شنیدم فک می‌کردم اون یکیه :)) امشب متوجه شدم که دو تا برادرن :)))))

کاملا آماده هرگونه ریسپانس من بابِ "اسکل که می‌گن شمایی؟" هستم :)))))
  • M //

Brother Sparrow - Agnes Obel

دیده شده روح و روان منو به مالکیت درآورده.

  • M //

یکی از روزایی که خیلی له و درب و داغون بودم، تو پیاده‌رو دم ایستگاه تاکسی، در حالی که داشت با تلفن حرف می‌زد ازش خدافظی کردم، لپشو کشیدم و رفتم، چند متر دور شده بودم که داد زد: "ملیکا! افسرده نباش!" =))

بغلش یه دست فروشه روی زمین نشسته بود زیتون می‌فروخت، داد زد: "ملیکا! زیتون نمی‌خوای؟" =)))))

  • M //

- "خوبی؟ خوشی؟ ســـــــلامتی؟"

آره "سلامت" ام! تناسب اندامم هستم لابد!

هار هور هیر

I am fitness

  • M //

With your feet in the air and your head on the ground
Try this trick and spin it, yeah

+ می‌چرخه ببینه کیا می‌خندن به این آدم سر و ته

  • M //

قد هزار تا حنجره... تنهایی آوااز می‌خونم..

دارم با کی حرف می‌زنم؟ نمی‌دونم، نمی‌دونم...

 

 

 

چی بگم آقای نامجو؟

  • M //

تاحالا کاپوچینوی تورابیکا رو با شیر خوردین؟

با گپ خوشمزه‌تره به نظرم :))

  • M //

"تو با اون فرق داری" و "اون با تو فرق داره" جفتش یه معنی می‌ده ولی دو احساس کاملا متضاد القا می‌کنه به مخاطب!

  • M //

تلگرام سووت و کوره، کاش بودی و می‌دیدی

  • M //

هرچقدم دوران کنکور مزخرف و آشغال تموم شه، من از انگشت شمار تا آدم متعلق به این بازه، تا ابد خاطره خوب تو ذهنم می‌مونه.

  • M //

+ دورت بگردم! [قلب][قلب]

- می‌دونستی وقتی دورم می‌گردی کاری برام انجام نمی‌دی؟

+ چرا؟

- چون بهم عمودی!

  • M //

تو یه حالتیم که اولین کسی که روبه‌روم قرار بگیره رو بغل می‌کنم.

و اون کسی نیست جز پتوم 

  • M //

به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن

که شبی نخفته باشی به درازنای سالی

غم حال دردمندان نه عجب گرت نباشد

که چنین نرفته باشد همه عمر بر تو حالی

  • M //
به نظر می‌رسه محققان موفق شدن سطح مریخ رو ایزوگام کنن.
 
 
هیی هاا هوو
نمک تو خونم فرااوونه نمدونم کجا بریزم
  • M //

واقعا خوشحالم که زمستون داره تموم می‌شه. واقعا زشت بود.

"خالی" کلمه بهتری باشه شاید.

  • M //