دیروز صب یه آقاهه تو کوچه داشت از کنارم رد میشد، برگشت پرسید خانوم "به نظرتون" امروز چند شنبه ست؟! :)))))
- ۰ نظر
- ۱۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۳:۰۴
دیروز صب یه آقاهه تو کوچه داشت از کنارم رد میشد، برگشت پرسید خانوم "به نظرتون" امروز چند شنبه ست؟! :)))))
رفتم بالا سرشون به شوخی گفتم میدونستین دانشگاه گشت ارشاد داره؟ =)) مسخره کرد که آآآره برو بیارش =))
5 دیقه بعد حراست اومد بردشون =| حقیقتا از خودم ترسیدم :|
امروز با این که شروع مغمومی داشت ولی تهش واقعا خوشحال بودممممم :>>>
برای این که بعدا که اینو دیدم بهم یادآوری شه چه خبر بود: دریچه پشت سلف، آدامس، پرتاب، بغل، انتقال وجه، یه ادم با ژاکت قرمز به سمت زمین فوتبال، پارکینگ، کولر =))
حالا بازم شاید شما ندونید ولی صرف داشتن "اطلاعات عمومی"ِ بالا باعث میشه خیلی بهتر توی cloze test زدن عمل کنید.
مثلا من اگه امروز میدونستم ربط تار زدن عنکبوتا به طراحی مدار چیه خیلی کمتر گهگیجه میگرفتم سر این متن عربی مسخرهشون :/
چهجوریه که بوی عطر آدما بعد از 6-7 سال هنوووز از خاطر آدم پاک نشده و تا تصادفی از یه آدم رندم تو خیابون میشنودش مو به تنش سیخ میشه؟
باز آ، باز آ، هر آنچه هستی باز آ
گر کافر و گبر و بتپرستی باز آ
درگه ما درگه نومیدی نیست
صد بار اگر توبه شکستی باز آ
صد بار اگر توبه شکستی باز آ
صد بار اگر توبه شکستی باز آ
حالا قبول که به آرکایو بگیم آرشیو. ولی خدایی چرا به تَبو میگیم تابو و امثالهم؟! چرا درست نمیخونیم؟ :((((
ظاهرا من هیچ وقت قرار نیست عادت کنم به این مسئله.
از امشب دیگه کلاس مدرسه ندارم در زندگیم.
پارسال هم از امشب دیگه مرحله دو (و تقریبا المپیاد) نداشتم در زندگیم.
سال دیگه چی میشه؟
آدرس وبلاگ رو عوض کردم چند روز پیش و امروز با صفررر بازدیدکننده و صفرر نمایش در خدمتتونم. *high five*
فکر میکردم فکر کردن به ترک تحصیل و رو آوردن به نوازندگی غیرآکادمیک فقط مختص روزاییه که قلمچی میدم.
امروز سنجش دادم و متوجه شدم ذات کنکور برای من همینه گویا :/
- چرا یه جوری حرف میزنی انگار من یه موجود دیگهای ام؟
- چون تو ناموجودی.
واقعا بعضی وقتا حالم به هم میخوره که اینقد وابسته م به روابط انسانی.
و انسان مقابل به اندازه من ارزش قائل نیست براش!
سرعت حرف زدن طرف مقابل از یه حدی که پایینتر میاد، فقط میخوام فرار کنم به کران های دور.